جدول جو
جدول جو

معنی چشم پوشی - جستجوی لغت در جدول جو

چشم پوشی
نادیده گرفتن جرم و گناه کسی، عفو، اغماض
تصویری از چشم پوشی
تصویر چشم پوشی
فرهنگ فارسی عمید
چشم پوشی(چَ / چِ)
ترجمه اغماض. (آنندراج). اغماض. (ناظم الاطباء). عفو. گذشت. بخشش. رجوع به چشم پوش و چشم پوشیدن شود
لغت نامه دهخدا
چشم پوشی
نادیده گرفتن گناه کسی را اغماض
تصویری از چشم پوشی
تصویر چشم پوشی
فرهنگ لغت هوشیار
چشم پوشی
نادیده گرفتن، بخشیدن، چشم خواباندن
تصویری از چشم پوشی
تصویر چشم پوشی
فرهنگ فارسی معین
چشم پوشی
انصراف، صرفنظر، اغماز
تصویری از چشم پوشی
تصویر چشم پوشی
فرهنگ واژه فارسی سره
چشم پوشی
اغماض، صرفنظر، عفو، گذشت، نادیده گیری، نادیده انگاری، غمض عین
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از چشم پوش
تصویر چشم پوش
ویژگی کسی که چیزی را نادیده بگیرد یا از جرم و گناه کسی درگذرد، چشم پوشنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چشم پوشیدن
تصویر چشم پوشیدن
چشم پوشی کردن و نادیده انگاشتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چشم پوشیده
تصویر چشم پوشیده
چشم بسته
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چشم پزشک
تصویر چشم پزشک
پزشکی که بیماری های چشم را معالجه می کند، کحال
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چشم روشنی
تصویر چشم روشنی
هدیه ای که به جهت رویدادی فرخنده مانند ازدواج، سفر، تولد فرزند و امثال آن برای کسی می برند، پیشکش
چشم روشنی گفتن: کنایه از گفتن «چشم شما روشن» به کسی که رویدادی فرخنده مانند ازدواج، سفر، تولد فرزند و امثال آن برای او به وقوع پیوسته است
فرهنگ فارسی عمید
(چَ / چِ دَ/ دِ)
چشم بسته. پوشیده چشم:
تو گر شکر کردی که با دیده ای
وگرنه تو هم چشم پوشیده ای.
سعدی
لغت نامه دهخدا
(گُ)
کسی که اغماض میکند. (ناظم الاطباء). رجوع به چشم پوشیدن و چشم پوشی شود
لغت نامه دهخدا
(تَ دَ)
مرادف چشم بستن. (آنندراج). اغماض کردن و بی اعتنایی نمودن. (ناظم الاطباء). نادیده انگاشتن و اغماض کردن، کنایه از نابینا کردن و شدن. (آنندراج) ، کنایه از مردن و چشم از جهان فروبستن
لغت نامه دهخدا
تصویری از چشم روشنی
تصویر چشم روشنی
بیشرم و بیحیا
فرهنگ لغت هوشیار
شست و شوی چشم با آب یا داروی مایع، ظرفی که در آن چشم را شست و شو دهند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چشم پزشک
تصویر چشم پزشک
پزشک معالج چشم طبیبی که بیماریهای چشم را مداوا کند کحال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چشم پوش
تصویر چشم پوش
کسی که اغماض کند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چشم پوشیدن
تصویر چشم پوشیدن
نادیده گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چشم روشنی
تصویر چشم روشنی
((~. رُ شَ))
پیشکشی که برای عروس وداماد یا تازه رسیده از سفر ببرند
فرهنگ فارسی معین
اغماض کردن، نادیده گرفتن، صرف نظر کردن، گذشت کردن، چشم پوشی کردن، گذشتن، رها کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از چشم پزشک
تصویر چشم پزشک
Ophthalmologist
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از چشم پزشک
تصویر چشم پزشک
ophtalmologiste
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از چشم پزشک
تصویر چشم پزشک
офтальмолог
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از چشم پزشک
تصویر چشم پزشک
Augenarzt
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از چشم پزشک
تصویر چشم پزشک
офтальмолог
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از چشم پزشک
تصویر چشم پزشک
okulista
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از چشم پزشک
تصویر چشم پزشک
眼科医生
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از چشم پزشک
تصویر چشم پزشک
oftalmologista
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از چشم پزشک
تصویر چشم پزشک
oculista
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از چشم پزشک
تصویر چشم پزشک
oftalmólogo
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از چشم پزشک
تصویر چشم پزشک
oogarts
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از چشم پزشک
تصویر چشم پزشک
จักษุแพทย์
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از چشم پزشک
تصویر چشم پزشک
dokter mata
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از چشم پزشک
تصویر چشم پزشک
नेत्र विशेषज्ञ
دیکشنری فارسی به هندی